- اتا بن
بخشی از آواز و خواندن به اندازه ی یک نفس که به هنگام درخواست
معنی اتا بن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نگاه دارنده، ادب آموزنده، پدربزرگ از نظر احترام، وزیر پادشاه، مربی کودک، آتابی، آتابای، در دوره قاجار لقبی که به وزیران داده می شد، آتا (پدر) + بیوک (بزرگ) در ترکی، لقب هر یک از پادشاهان مستقل که حکومت محلی داشتند
درخت انار، میوه ای خوراکی با پوستی سفید یا سرخ، دانه های قرمز یا سفید آبدار، با مزۀ ترش یا شیرین که از آب آن رب تهیه می شود و در پختن برخی خوراک ها کاربرد دارد، درخت این میوه با برگ های ریز و سرخ رنگ و ساقۀ خاردار
(اُ بِ)
لغت نامه دهخدا
نام منزلی است بر ریگ تودۀ مبرک، که از کوه جهینه بر تنگۀ صفراء قرب مدینه منحدر است. (معجم البلدان). منزلی است نزدیک وادی صفرا. (منتهی الارب)
(اَ بُ)
لغت نامه دهخدا
از بیخ. ازریشه. از اصل، فشردن آنچه در جراحت بود تا آنکه بچسبد پوست آن و خشک گردد خون بر آن، دارو کردن تا به شود. (منتهی الارب)
نام رودی بشمال افریقیه. (دمشقی)
(اَ بَ)
لغت نامه دهخدا
ابن شمس الدین محمد صاحبدیوان که به سال 683 هجری قمریبا سه برادر خود یحیی و فرج الله و محمود به امر ارغون خان کشته شد. رجوع به تاریخ مغول صص 233 و 235 شود
از ریشه از پایه از اساس از اصل، اص هیچ: (همی دید کش فر و برز شهی است و لیکن ندانستش ازبن که کیست) (اسدی) یا ازبک دندان. از بن گوش بطوع و رغبت بجد. یا ازبک گوش. کمال اطاعت و بندگی و خدمتکاری از ته دل و مکنون خاطر از بن دندان
((اَ بَ))
فرهنگ فارسی معین
پدربزرگ، عنوانی که در دستگاه حکومتی سلجوقی به غلامان ترکی که از خود شایستگی نشان می دادند داده می شد و به عنوان مربی شاهزادگان تعیین می شدند، وزیر بزرگ
آموزگار، اتالیق، لله، مودب، مربی، معلم، اتابیک، پدربزرگ، وزیراعظم
یک بند آواز خواندن، یک بند در عرف متداول به معنی: اجرای یکی
دو چیزی که اتصال کمی به هم داشته باشند تماس نه چندان محکم
از توابع بهرستاق لاریجان واقع در منطقه ی آمل
اتا+بند، بخش کردن آواز، در ناظم الاطبا بند به معنی گره ی نی، در
زیر کتل
نام بخشی از زمین های کشاورزی از دهستان دشت سر آمل
از توابع دهستان ولوپی سوادکوه
منطقه ای تاریخی با آثارباستانی قابل اعتنا در شرق لاشک نور
یک لنگه کفش، یک لنگه در، یک لنگه جوراب و
یکبار یک دفعه، یک زمان
یک بار کوبیدن، جداسازی دانه های گندم از ساقه و خوشه با چوب
گاهی، واحد زمانی نامعین
زیر درخت اوجا، محله ای در بابل، روستایی از دهستان انجیراب
آرواره ی پایین